جدول جو
جدول جو

معنی بان امرو - جستجوی لغت در جدول جو

بان امرو
(اِ)
دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 18 هزارگزی شمال باختری چوار و هزارگزی باختر راه شوسۀ شاه آباد واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 80 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود محصول عمده آن غلات و حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 28 هزارگزی شمال باختری چوار و 39 هزارگزی باختر راه شوسۀ ایلام به شاه آباد واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 80 تن سکنه وآب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است به شش فرسخی مرو که گروهی از محدثان معروف به بازیون بدان منسوبند. (از تاج العروس) (معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160) (مراصد الاطلاع). نام قریه ای به هفت فرسنگی مرو. (دمزن) ، کینه یا خون بازآوردن، کنایه از انتقام کشیدن یا گرفتن خون. ستدن خون. گرفتن. اخذ کردن. ستدن:
بدو گفت: ار این کینه بازآوری
سوی من سر بی نیاز آوری.
فردوسی.
بدادار دارنده سوگند خورد
که هرگز تنم بی سلیح نبرد
نباشد، نه رخ را بشویم ز خاک
سزد گر بباشم بدین سوکناک
که تا کینۀ شاه [سیاوش بازآورم
سر دشمنان زیر گاز آورم.
فردوسی.
او را بنواخت و دلگرم کرد و گفتا خون پدرت بیاری ایزدتعالی بازآرم. (تاریخ سیستان). و حصارها گرفت و ستد و حربها کرد و خون پدر بازآورد و تاختنها کرد. (تایخ سیستان). و رجوع به باز آوریدن شود
لغت نامه دهخدا